خلاف جهت

برخی باور های غلط اجتماعی به همراه نظام آموزشی زندگی ما را به سمتی سوق می دهند که آخرش پشیمانی و ناکامی است. بیایید 'خلاف جهت' این رودخانه شنا کنیم.
اگر در حال تحصیل هستید. اگر نسبت به درس علاقه تان کم شده است. اگر از آینده تان نگران هستید و اگر . . . به این وبلاگ خوش آمدید و آن را مطالعه کنید.

مدار2 پاس کردی؟ استاد برنامه نویسی سخت گیر است؟ مسئله ی دوم امتحان مخابرات رو فقط از روش استاد باید حل می کردم؟ ...


حرف هایی شبیه جملات بالا در موسم بعد از امتحانات پایان ترم بسیار در دانشکده به گوش می رسد. تمام وقت و دغدغه ی دانشجویان صرف حل مسائل کلیشه ای مطرح شده در دروس می شود و آن ها باید تا نتایج امتحان منتظر استاد باشند و پس از آن فرآیند اعتراض و در نهایت نمره ی نهایی.

اگر بخواهی زرنگ باشی باید از ترم بعد مرتب سر کلاس ها حاضر شوی، تمرین ها را به موقع به استاد تحویل دهی(البته فرقی ندارد که خودت بنویسی یا اصطلاحا کپ(کپی) بزنی!) و در نهایت خودت را برای امتحان آماده کنی.

نحوه ی زندگی بالا البته شاید بد نباشد. هر چند سبک زندگی غالب بسیاری از دانشجویان است ولی چند مسئله وجود دارد که باید به آن ها پاسخ دهیم. مسئله ها را با نقل خاطره بیان می کنم.


مسئله ی اول :


از دوران مدرسه همیشه تصورم از دانشجو بودن این بود که داخل آزمایشگاه حضور داشته باشی و کار های پژوهشی خفن انجام دهی! بزرگ تر که شدم دیدگاهم نسبت به دانشجو بودن متعالی تر شد. این که علاوه بر کار علمی، کتاب های زیاد مطالعه کنی، اهل گعده های مفید علمی و اجتماعی و ... باشی، زندگی ات سراسر نشاط و بلند پروازی باشد آخه ناسلامتی دانشجو هستی!

خلاصه این دیدگاه را همچنان داشتم و حتی روز ثبت نام در دانشگاه وقتی که کارت دانشجویی را به دستم دادند، از شوق نزدیک شدن به تحقق دیدگاهم بسیار ذوق زده بودم!



آغاز دانشجویی، رفتن به استقبال خرد و سعادت و خوشبختی


البته طولی نکشید سر کلاس هایی نشستم که اگر از استاد برای اثبات موضوع درسش دلایل بیشتری - از آن چه او گفته - طلب می کردی می بایست به خاطر این رفتار سفیهانه مورد طعنه قرار می گرفتی. هر قدر که قبلا از مطالعه مجلات علمی لذت برده بودم و آن را سر کلاس ها جست و جو کردم ، کم تر یافتم.

همین وقایع کافی بود تا آن دیدگاه شیرین و متعالی کم کم در نظرم رنگ ببازد. آری! من هم مثل قریب به اتفاق دانشجویان دغدغه ام این شد که فقط درس ها را پاس کنم و برای ترم بعد نگرانی ام نحوه ی نمره دادن استاد باشد. این که معیار ارزش یک استاد را در خوب نمره دادنش خلاصه کنم.

در یک کلام : علاقه و انگیزه ام خشک شد.


مسئله ی دوم :


از بچگی وقتی می خواستند تخصص کسی را برایم مثال بزنند می گفتند او را از فلان جا دعوت به کار کرده اند و یا همه جا به دنبال به کارگیری طرف هستند.

بزرگ تر که شدم مشکل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه بسیار مشهود بود و البته من نگرانی نداشتم چون فکر می کردم اگر خوب درس بخوانم قطعا بی کار نخواهم ماند.

الآن که در این موقعیت هستم برایم مثل روز روشن است که من و خیلی از دوستانم - با این سطح تخصص - توان کار کردن در بازار و صنعت مرتبط با رشته ی خودمان را نداریم. معقول ترین راه فرار از این مشکل برای ما این خواهد بود که به کنکور ارشد پناه ببریم. این خیلی مسخره است! 


دوستی دارم که اخیرا از تحصیل در یکی از دانشگاه های صنعتی ممتاز تهران آن هم در مقطع ارشد فارغ شده است. جایی که خیلی ها رویایش را می بینند. باید بگویم که یکی از رفقای او در ایام مدرسه درس را ول می کند و برای شاگردی وارد بازار می شود. حال اصل مطلب این است که دوست مهندس من شدیداً به حال رفیق قدیمی اش رشک می برد! چرا!؟ چون آن رفیق قدیمی الآن برای خودش کار و کاسبی قابل قبولی فراهم کرده است در صورتی که دوست من فعلاً با ناکامی در چرخه ی استخدام دست و پنجه نرم می کند.

در یک کلام : من و بسیاری از شما مهارت لازم برای ورود به بازار کار را نخواهیم داشت. به همین دلیل مجبور هستیم به شغل هایی مثل کارمندی روی بیاوریم.



این مطلب ادامه دارد. اگر آن را مرتبط با دغدغه و احساس تان یافتید، مطالب بعدی را دنبال کنید.


  • سید علی موسوی

نظرات (۵)

جالب بود. بازم ادامه بده
پاسخ:
ممنون!حتماً!
تو یه تکنوکرات فرهنگی هستی!
پاسخ:
از بی تفاوتی بهتر است!
  • محمد امین نیلی
  • سلام
    احسنت بر این مقالات . ممنونم که آدرس وب را لطف فرمودید
    پاسخ:
    ممنون از لطف شما!

    آفرین

    معلومه خوب به حرفم توجه می کنی

    مو به مو نوشتی

    واقعا همینه سید ! کاملا باهات همذات پنداری می کنم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی