در قسمت قبلی گفتیم مشکل بی کاری فارغ التحصیلان ناشی از عدم تناسب دروس دانشگاهی با نیاز های جامعه است و علت این عدم تناسب به فاصله گرفتن دانشگاه از جامعه باز می گردد چون دانشگاه دیگر حرف جامعه و صنعت و بازار کشور خودش را نمی فهمد.
می خواهم یکی از نتایجی که با دوستانم در طول چند سال تحصیل دستگیرمان شد برایتان بازگو کنم - البته ارزش این نتیجه این بود که با تمام وجود آن را فهمیدیم و الا قطعاً همه شما قبلاً آن را جایی شنیده یا خوانده بودید.
مطالعه ی تاریخ علوم یکی از بهترین روش های فهمیدن موضوع علوم است. من با مختصر مطالعه ای راجع به یکی از درس هایم به این نتیجه رسیدم که پیشرفت های وسیع علوم مخابرات و کامپیوتر و مکانیک و ...مرهون تلاش عده ای ریاضی دان متعلق به چند قرن پیش است. قضیه از این قرار است که آن حضرات ریاضی دان برای مدل سازی ریاضیاتی حرکت نوسانی یک طناب تلاش های بسیاری انجام دادند و هر یک در امتداد هم نتیجه کار دیگری را کامل کردند تا همه ی این تلاش ها به کشفی منجر شد که آن را سری فوریه نامیدند.
با نوشتن سطور قبل قصد داشتم این را بگویم که این دستاورد ( سری فوریه ) به همراه دیگر دستاورد های شگرف علمی به جای آن که در مجامع علمی منزوی از جامعه تولید شده باشد با یک نگرش کاملاً کاربردی به علم و در فرآیند پاسخ به سؤالات علمی ایجاد شده، به دست آمدند.
امیرخانی گفته :
" پیش تر نوشته بودم، لازمه ی رسیدن به علم بومی، طرح سؤال بومی است. کاری که آن طرف آب به خوبی انجام می شود و مسیرش روشن و مشخص است. دانش گاه در کشور ما سؤال هایش را از خود دانشگاه می گیرد. نتیجه می شود همین مدار بسته . هزارتوی پیچیده ای که داریم ... در کارشناسی برق، درس مدار می دهند که سال ها پیش از دوره های اروپایی برگرفته اند. در کارشناسی ارشد، اساتید عقول شان را روی هم می گذارند و درس مدار پیش رفته ارائه می دهند، در دکترا هم به همین نهج می رسند به درس مدار خیلی پیش رفته! اگر واحد کم و زیاد خواستند بکنند، همین ها را یک و دو و سه جلوش می گذارند و آبش را زیاد و کم می کنند... هیچ کس هم عین خیالش نیست که این درس مدار به درد دانشجوی ما می خورد یا نه. اگر به درد می خورد در کدام صنعت؟ چه چیز هایی نیاز است به آن اضافه شود یا کم شود؟ همین امروز در مملکتی که صنعت اولش به صنعت خودرو تبدیل شده، هنوز درس هیدرولیک برای رشته های مکانیک وجود ندارد! در حالی که چهار پنج نوع درس طراحی را به ضرب و زور به خورد دانشجو می دهند. دانش جویی که فردا به صنعتی مونتاژی وارد می شود که کم ترین نیاز را به طراحی دارد و بیش ترین نیاز را به تعمیر و نگه داری! "1
وی همچنین می افزاید :
" زنده گی اجتماعی باید برای دانشگاه سؤال طرح کند. کاری که بالکل فراموشمان شده است. هیچ مسیری برای طرح این سؤال نداریم. وقتی سؤالات دانشگاه درون دانشگاهی شد، می بینیم که روزاروز ظاهر مسائل پیچیده تر می شود و باطن دانش جویان پر خوان تر ( و البته همه می دانند پ جای چه حرفی نشسته است! ). اما همان پیچیده گی و همین پر خوانی، فاصله ی میان دانشگاه و اجتماع را زیاد می کند. "2
سؤالات باید از طرف صنعت برای دانشگاه طرح شوند
مسئله ی نگاه کاربردی به علوم و پاسخ به نیاز جامعه صرفاً متعلق به رشته های فنی نیست بلکه در همه ی رشته ها مصداق بارزی دارد به طوری که امیرخانی در این مورد می گوید :
" اگر حوزه تعاملش را با جامعه از دست بدهد، مسائل فقهی دم به دم پیچیده تر می شوند، گره های فلسفی ریز تر و بسته تر، اما می بینی که با همه ی این پیچیده گی معلومات، گاهی اوقات از پس سؤال یک دانش آموز دبیرستانی بر نمی آییم. چرا؟ برای این که نفهمیده ایم این سهم امامی که می گیریم برای پاسخ گویی به سؤالات مردم است. دانش گاه های ما هم این را نفهمیده اند. "3
زنده باد علامه اقبال لاهوری که چنین سرود :
خدا آن ملتی را سروری داد / که تقدیرش به دست خویش بنوشت
به آن ملت سر و کاری ندارد / که دهقانش برای دیگران کشت
- ر.ک نشت نشا ص55
- همان
- همان
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.