خلاف جهت

برخی باور های غلط اجتماعی به همراه نظام آموزشی زندگی ما را به سمتی سوق می دهند که آخرش پشیمانی و ناکامی است. بیایید 'خلاف جهت' این رودخانه شنا کنیم.
اگر در حال تحصیل هستید. اگر نسبت به درس علاقه تان کم شده است. اگر از آینده تان نگران هستید و اگر . . . به این وبلاگ خوش آمدید و آن را مطالعه کنید.

تا این جا به این نتیجه رسیده ایم که با وجود کاستی های نظام آموزشی فسادپرور (چون درش نه دنیا است و نه آخرت!) حاکم بر جامعه ی ما، ولی در اصل این خود ما هستیم که باید سرنوشت مان را تعیین کنیم و اتفاقاً این نقایص ما را نسبت به تغییر ، مصمم تر خواهد کرد.

حتماً شنیده اید که هر نوع ولایتی بر دو رکن استوار است : تولّی و تبرّی.

تولّی : قبول هر آن چه که ما را در مسیرمان یاری می دهد.

تبرّی : بیزاری جستن از هر آن چه که مانع حرکت ما در مسیر مورد نظرمان است.

اتفاقاً عزم ما برای هجرت از این ناکامی ها و رنج ها و سرگشتگی ها باید بر دو رکن تولّی و تبرّی استوار باشد.

اگرچه در پست های قبلی در مذمت نظام آموزشی بسیار داد سخن کرده ایم ولی این بار قصد دارم جزئی تر به مسئله بپردازم تا در تبرّی جستن تکلیف مان روشن باشد.

یادم می اید که در اوایل دوره ی راهنمایی بود که با المپیاد آشنا شدم که بسیار هم دلبری می نمود. در مدرسه ی ما کلاس های المپیاد متعددی برگزار می شد ( چون در کسب مقام سابقه ی خوبی داشت ) و  عده ی زیادی از بچه ها در آن کلاس ها شرکت می کردند تازه به شرطی که با توجه به نمرات امتحانی شان واجد شرایط شناخته شوند. من هم یکی از همین بچه ها یی بودم که ساعت ها پس از اتمام ساعت آموزشی در مدرسه می ماندیم و آماده ی شروع کلاس المپیاد می شدیم. این را هم یادآور می شوم که من عاشق علم بودم و فانتزی ذهنی ام این بود که در حال کار در آزمایشگاه هستم. معلم المپیاد نکات جالبی سر کلاس می گفت که واو به واو اش را می نوشتم و همه را از بر بودم.

به هر حال چندین سال طول کشید تا من این واقعیت را تا حدودی لمس کردم که المپیاد ارتباط چندانی به تصورات متعالی و علایق من ندارد.

اول دبیرستان بودم که نظریه ی نسبیت انیشتین را مطالعه می کردم و چقدر مسحور فیزیک شده بودم! ولی بعد ها فهمیدم که المپیاد فیزیک نه تنها ارتباط چندانی با آن جذابیت ها ندارد بلکه آزمونی است کسالت آور و سرشار از مسائل ریاضی فیزیک چندش آور!

هنوز هم از آن همه وقتی که برای این المپیاد لعنتی اختصاص داده ام احساس تأسف می کنم.

هر سال عده ی زیادی نوجوان مستعد ( چون مخاطب المپیاد معمولاً دانش آموزانی هستند که از پایه ی علمی و سطح هوشی مطلوبی برخوردارند ) به دلیل تبلیغات وسیع در مدح المپیاد راهی کلاس های آمادگی می شوند و مجبورند ساعت ها وقت بگذارند و از جریان طبیعی زندگی شان روی گردان شوند تا در نهایت پنج نفر یا بیش تر به مسابقات جهانی راه پیدا کنند.

ولی آیا واقعاً المپیاد چنین ارزشی را دارد؟


امیرخانی می گوید : 


" سالی یک بار توی بوق و کرنا می کنیم که افتخار آفرینان این ملک چند مثقالی طلا و نقره از از آوردگاه جهانی صید نموده اند ... محض خاطر این قلم ، یک بار هم که شده ، پس از استماع خبر محیر العقول بازگشت این افتخار آفرینان در اخبار های سراسری صدا و سیما و روزنامه ها ، سری به سایت های خبرگزاری روی اینترنت بزنید و ببینید آیا این خبر را در تیتر های سی.ان.ان و بی.بی.سی و الجزیره و غیر این ها پیدا می کنید؟ هرگز، اما راهنمایی می کنم. تنها راهتان این است که به سراغ موتورهای جست و جو بروید تا یکی دو خبر ریز از این واقعه ی درشت کشف کنند! امتحانکی را بسیار بزرگ کرده ایم و مسخره تر آن که آن را به عنوان محصول سیستم آموزشی خود معرفی می کنیم. بعد هم آن ها را بدون کنکور به دانش گاه می فرستیم  "1


باور بفرمایید من هیچ گونه خصومت ذاتی با المپیاد ندارم و این جملات را به این خاطر که شاید موفقیتی کسب نکرده ام نمی نویسم. اتفاقاً این جا می گویم که شاید المپیاد برای عده ی قلیلی مفید باشد ولی دقت کنید ، عده ای قلیل! قصد هم ندارم که نام این عده را نخبه بگذارم بلکه همان عنوان "متخصص حل مسئله" برایشان زیبنده تر است! ولی این که تبلیغات زیاد باعث شود دختر ها و پسر های در سنین نوجوانی ما به سمت این پدیده سرازیر شوند و سعادت را در آن ببینند واقعا رویداد شومی است و نوعی دروغ گویی محسوب می شود.


پوشش ویژه موفقیت دانش آموزان المپیادی یکی از مؤثرترین عوامل برای جذب دانش آموزان به سمت این پدیده است به طوری که امروزه در حال تبدیل شدن به نوعی مد است


یادم می آید که سال آخر دبیرستان معلمی بسیار باسواد و آزاد اندیش داشتیم که با ذکر این که خودش مدتی در حوزه ی تربیت المپیادی ها در باشگاه دانش پژوهان ( که سازمانی است برای سازماندهی مقوله ی المپیاد در کشور ) فعال بوده نکته ای را به ما متذکر شد که ما آن موقع حمل بر بد بینی وی گذاشتیم ولی بعداً صحت حرف وی بر ما مکشوف شد. وی المپیاد را وسیله ای جهت سرپوش گذاشتن ما بر نقایص اموزشی مان قلمداد کرد. این که دولت محترم اندکی پول خرج می کند و عده ی منتخب قلیلی که از بین هزاران نفر برگزیده شده اند را حسابی برای حل مسئله آماده می کند ( همان اردوی علمی ) و وقتی عده ای از آن بچه ها در مسابقات جهانی مدالی بر گردن می آویزند رسانه ی ملی ما در زمین و آسمان جار می زند که ای جهانیان ببینید قدرت علمی جوانان ایران زمین را! کسی هم نیست که بپرسد آیا بقیه ی بچه های ایرانی هم این طوری اند؟


امیرخانی در این مورد می گوید :


" اولاً خود المپیاد های جهانی ، به قاعده ای که به ما گفته اند اهمیت جهانی ندارند. نشان گر هیچ چیز خاصی هم نیستند. این نخبگان به هیچ وجه نشان گر سطح متوسط تحصیلی نیستند و اتفاقاً انحراف معیار در کشور ما بسیار بیش تر از سایر ممالک دنیاست. فاصله ی دانایی طلای المپیاد ما با متوسط سطح تحصیلی بسیار زیاد است. بیش ترین درصد مدال آوران المپیاد، -در بسیاری از سال ها همه ی ایشان- دانش آموخته های سازمان ملی پرورش استعداد های درخشان هستند ، که اصالتاً وظیفه اش نخبه پروری بوده و شاگردانش هیچ ارتباطی با سیستم آموزشی همه گانی کشور نداشته اند. در ثانی ، المپیادی ها در دوره های اول ، نخبه گان باهوش و مستعدی بودند که گزین می شدند ، اما در این روزگار با افزایش کلاس های تقویتی ، برخی از آن ها دوپینگی هایی هستند که برای فرار از کنکور راهی دیگر پیدا کرده اند. متخصصان حل مسئله ، آن هم به صورت تک بعدی ، نه آدم هایی علمی... "2


اگر عمری باقی بود در مطلب بعدی خواهم گفت این المپیاد سالاری و کنکور گرایی چه زیان هایی به منافع حیاتی کشورمان وارد کرده است!




  1. ر.ک نشت نشا ص71
  2. همان ص72
  • سید علی موسوی

نظرات (۴)

سلام دوست عزیز
ممنون از متنی که نوشتی. البته من با قسمت هاییش موافق نیستم. چون المپیادهای علمی وظیفه شون تربیت مهندس نیست بلکه تربیت دانشمنده. تمرکز المپیاد بر روی علوم پایه هستش که متاسفانه در کشور ما بهایی به اون داده نمیشه و همین مساله باعث میشه اکثر رتبه های برتر المپیادی یا به کشور های اروپایی مهاجرت کنن یا داخل کشور جذب رشته های تاپ مهندسی در دانشگاه های رده بالا بشن. البته نقش المپیاد در فرار مغزها و سرمایه هایی که میلیاردها تومان بودجه کشور خرجشون شده، کاملا مشخصه. غالب دانشجویان المپیادی الان در بهترین شرایط و مزایا در دانشگاه های معتبر مشغول همون پژوهش هایی هستن که شما در تخیلاتتان داشتید. نمونش آزمایشگاه بل و مرکز سرن که از قوی ترین مراکز تحقیقاتی جهان به شمار میرن.
ببخشید زیاد حرف زدم !
سلام
ممنون از مقاله ی خوبتون
همین تبلیغات در زمینه ی کنکور باعث می شود که عده ای از تک رقمی های کنکور پر رو پر رو جلوی رهبری بگویند آقا به ما امکانات دهید. در حالی که این ها تنها چند تا تست زده اند، اگر ادیسون و انیشتین هم در نظام آموزشی ایران بودند حتی نمی توانستند به دانشگاه راه یابند.

قلمت همیشه سبز
:)
احسنت.
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی