خلاف جهت

برخی باور های غلط اجتماعی به همراه نظام آموزشی زندگی ما را به سمتی سوق می دهند که آخرش پشیمانی و ناکامی است. بیایید 'خلاف جهت' این رودخانه شنا کنیم.
اگر در حال تحصیل هستید. اگر نسبت به درس علاقه تان کم شده است. اگر از آینده تان نگران هستید و اگر . . . به این وبلاگ خوش آمدید و آن را مطالعه کنید.

در مطلب قبلی یکی از مظاهر سبک زندگی غالب بر دانش آموزان و دانش جویان را به چالش کشیدیم و در خصوص تبری جستن از آن ها جمله ها نوشتیم و سخن ها گفتیم.

یقیناً عده ای با آن مخالف اند و عده ای دیگر برخی قضاوت های ما را افراطی قلمداد می کنند. در این پست قصد دارم از شما خواننده ی گرامی ( با هر نوع نگاهی که نسبت به پست قبلی دارید ) مهلتی بگیرم و توضیحاتی ارائه دهم؛ آن گاه شما مخیّر خواهید بود پس از مطالعه ی پست، قضاوت نهایی کنید.

ارزش مند ترین سرمایه ی هر جامعه ، نیروی انسانی آن است. هر ساله هزاران تکست علمی-مدیریتی تولید می شود تا با به سامان کردن نیروی انسانی، سازمان ها به کارآمدی و سودآوری بیشتری دست یابند و خودتان حتماً در مورد این حوزه زیاد شنیده اید.

برای این که اهمیت نیروی انسانی بیش تر برایتان روشن شود قصد دارم از دو مثال واضح تاریخی کمک بگیرم.


پرده ی اول :


 جنگ جهانی دوم – سال 1945 میلادی – آلمان

کشور آلمان که در جنگ از قوای متفقین شکست خورده در حال اشغال شدن است. بخش زیادی از شهر به علت بمباران های هوایی و حملات توپخانه ای با خاک یکسان شده است و سرانجام در تاریخ 30 آوریل شهر برلین توسط قوای متفقین اشغال می شود و قدرت آلمان نازی و رهبر مقتدر آن پایان می یابد. از کشور آلمان چیزی جز آتش و دود و ساختمان های ویران و از همه مهم تر مردمی با غرور شکسته باقی نمانده است. تازه این پایان ماجرا نیست. به زودی سران نظامی و سیاسی آلمان مورد محاکمه قرار خواهند گرفت و این کشور ویران تا سال های بعد علاوه بر به دوش کشیدن اقتصادی راکد باید به فاتحین جنگ غرامت بپردازد.

 
ویرانی شهر برلین بر اثر بمباران های مکرر متفقین

پرده ی دوم :

 
جنگ جهانی دوم – سال 1945 میلادی – ژاپن

کشور ژاپن پس از کسب موفقیت های گسترده ی نظامی، حالا با شکست رو به رو شده و مناطق تحت کنترل اش به دست متفقین اشغال شده است.در حالی که آلمان اشغال شده است ولی این کشور قصد تسلیم شدن ندارد و با وجود نمایان شدن علائم شکست، ژاپن به مقاومت ادامه می دهد. بمباران های هوایی رفته رفته ژاپن را ویران می سازد و در نهایت بمباران اتمی اتفاق می افتد و ... . اما جامعه ی سنتی و میهن پرست ژاپن تنها پس از این که امپراتور از طریق رادیو، شکست در جنگ را اعلام می کند، تسلیم شدن را قبول می کند. ژاپن هم مثل آلمان به ویرانه ای تبدیل شده به اضافه ی عوارض فجیع بمباران اتمی.

 
نمایی از شهر توکیو پس از تسلیم در برابر متفقین


گریه ی اسیر ژاپنی پس از شنیدن خبر تسلیم ژاپن

خب کافی است که به روند بازسازی این دو کشور ویران شده در جنگ نگاهی بیاندازید تا متوجه شوید مردمشان در سال های پس از جنگ چه تلاش شبانه روزی انجام داده اند به طوری که پس از گذشت چند دهه، دو کشور فوق با رشد اقتصادی سرسام آورشان دوباره به رتبه های برتر اقتصادی جهان بازگشتند.حال به کشور خودمان نگاهی بیاندازید. 8 سال جنگ نابرابر ویرانی های زیادی برای ما به جا گذاشت. اما کشور ما امروز پس از گذشت چند دهه از جنگ، در زمینه ی جبران ویرانی ها تفاوت زیادی با آلمان و ژاپن دارد و مانند آن ها موفق نبوده است. اشتباه نکنید! پیش از آن که مردم ایران را مردمی سست عنصر با مدیرانی بی کفایت خطاب کنید، قصد دارم بین ایران و آن دو کشور مقایسه ای انجام دهم. ولی از چه منظری؟ نیروی انسانی! درست حدس زدید! دو کشور آلمان ژاپن قبل از شروع جنگ دارای زیرساخت های صنعتی و اقتصادی مناسب و همچنین دارای نیروی انسانی خبره و آموزش دیده بودند.

از دیرباز کشور آلمان به عنوان داشتن افراد متخصص و صنعتگر، پرآوازه بوده است. در مورد ژاپن همین بس که در سال 1904 در جنگ با روسیه ( همان کشوری که بخش زیادی از خاک ما را جدا کرد ) در پی مناقشه بر سر منچوری، ارتش دریایی تزار را در هم کوبید.

حال اگر به گذشته ی ایران نگاهی بیاندازیم به وضوح معلوم خواهد شد که ما در حوزه ی نیروی انسانی بسیار ضعیف بودیم و هستیم. به عنوان مثال، برترین فرماندهان جنگ 8 ساله ما، اکثرشان از آموزش های رسمی و افسری برخوردار نبودند و همگی در میدان جنگ کارآزموده شدند.

به هر حال قصد من این بود که این تفاوت ها را صرفاً از نظر نیروی انسانی بنگریم و الا رکود ما از منظر تحریم های جهانی و ضعف های مدیریتی هم قابل بحث است.

حال که اهمیت نیروی انسانی مکشوف شد به ادامه ی بحث اصلی می پردازم.

ضعف ما در توسعه ی کشور، به ویژه در سال های پس از انقلاب، کمبود نیروی انسانی ماهر و کارآمد در عرصه های مختلف بوده است. علتش هم برمی گردد به نظام آموزشی پرورش دهنده ی نیروهای جامعه. تازه در نظر داشته باشید که گل های سرسبد خارج شده از این سیستم آموزشی را به خاطر پدیده ی فرار مغزها در اختیار نخواهیم داشت.

ما برای تحول کشورمان راهی نداریم جز این که نحوه ی تربیت نیروی انسانی جامعه را متحول کنیم. بنده به عنوان کسی که خروجی این نظام آموزشی است این مسئله را به صراحت می گویم، تا زمانی که به جای آموزش نیروی انسانی جامعه متناسب با نیاز هایمان، همین روند فعلی را ادامه دهیم، تا سال های بعد با همین سرعت لاک پشتی جلو خواهیم رفت. اکثر کشورهای  جهان پیشرفت های چشمگیری خواهند داشت ولی ما فرزندان خودمان را در یک سری رقابت های مد گرایانه به المپیاد و کنکور مشغول می کنیم.

 
شاید سؤالی برایتان پیش بیاید که " اگر این رقابت های علمی را حذف کنیم، چه چیزی جایگزین شان شود؟ "

خب بحث اصلی بنده ی حقیر همین است. همه ی ما بایستی وقت و توان مان را صرف این کنیم که بهترین راه حل را بیابیم.نظام آموزشی ایده آل ایران امروز ما قطعاً با چیزی که الآن داریم باید فاصله ی زیادی داشته باشد. برای این که ذهن تان را تا حدی در گیر اصل حرفم کنم می خواهم از چند مثال کمک بگیرم. باز هم تأکید می کنم قصدم از این مثال ها صرفاً آشنایی است.

 
بیان مسائل علمی به شیوه ای جذاب برای کودکان و نوجوانان بهترین راه کار برای جذب آن ها به سمت علم آموزی است. این دقیقاً حوزه ای است که ما به شدت در آن ضعف داریم.

من بعضاً با برخی دوستانم رو به رو شده ام که با وجود دانشجو بودن، تأکید کرده اند که از کتاب خواندن بیزار هستند! شاید کمی تعجب آور باشد ولی به نظر من عجیب نیست!

یادم می آید در یکی از سال های دبستان، کتاب علوم تجربی سعی کرده بود با استفاده از نقل داستان و جذابیت سازی، مفاهیم را برای دانش آموزان بیان کند. هنوز یادم نمی رود آن درسی را که حاوی داستانی پر تکلف بود که در آن خواهر و برادری می خواستند شربت درست کنند و در کل قرار بود ما با خواندن آن قصه ی مسخره و آن عکس های مسخره تر – همه ی عکس ها شامل همان خواهر و برادر بود به علاوه ی یک لیوان! – مفاهیم محلول ها را بفهمیم. بدتر از همه این بود که معلم هم ثانیه به ثانیه می گفت فلان جا را خط بکشید تا بعداً از ما بپرسد! در جلسه ی بعد ما می بایست تعریف فرضیه و نظریه و ... را حفظ می کردیم و جواب می دادیم بدون آن که واقعاً درکشان کنیم. همین قضایا برای درس ریاضی واقعاً افتضاح تر بود! با این وضع کتب درسی، مؤلفین کتب باید در قریحه ی زیبایی شناسی شان تجدید نظر می کردند! البته خیال نکنید الآن وضع بهتر است.

 
حالا چند نمونه ی خوب از جذاب سازی مفاهیم را خدمت تان معرفی می کنم :
 

1.      دانش نامه ی چند رسانه ای ENCARTA

 
این دانش نامه که محصول شرکت Microsoft است یکی از بهترین محصولات کمک آموزشی برای دانش آموزان است. البته از سال 2008 به بعد دیگر از طرف Microsoft پشتیبانی و توسعه نیافت. حوزه های گوناگونی چون تاریخ جهان – تکنولوژی – هنر – ورزش و ... با آرشیو عظیمی از محتوای متنی و تصویری و ویدیویی، به بهترین نحو به دانش آموزان ارائه شده است. البته سطح مطالب طوری است که برای گروه های سنی بزرگسال هم جذابیت دارد.



ارائه علم به دانش آموزان در قالب های نوین و جذاب نتیجه ی موفقیت آمیزی خواهد داشت


این نرم افزار، دارای ابزار های ویژه ای برای انجام تکالیف مدرسه است



2.      دانش نامه ی BRITANNICA

 
BRITANNICA یکی از دانش نامه های مشهور و با سابقه در جهان است. نسخه ی نرم افزاری این دانش نامه با سه سطح سنی به کاربران خدمات ارائه می دهد :




 
همچنین وب سایت این دانش نامه هم خدمات خوبی ارائه می دهد.


 


3.      وب سایت Quora.com

 
این وب سایت یک پایگاه علمی است که اطلاعات مفیدی راجع به زمینه های مورد علاقه ی شما ارائه می دهد. این اطلاعات در قالب پرسش و پاسخ در دسترس هستند و یکی از نقاط قوت این سایت، امکانات وب 2 است. شما می توانید سؤال مطرح کنید تا دیگر کاربران به شما پاسخ دهند و یا به سؤالات دیگران پاسخ دهید.



شما می توانید با انتخاب موضوعات مورد علاقه ی خود از اطلاعات جالب مرتبط با آن ها برخوردار شوید


نظرات (۱)

  • مهدی مهدیقلی
  • سلام.جدا از محتوای وبلاگت ، جمله بندی ها منو کشته!!
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی