خلاف جهت

برخی باور های غلط اجتماعی به همراه نظام آموزشی زندگی ما را به سمتی سوق می دهند که آخرش پشیمانی و ناکامی است. بیایید 'خلاف جهت' این رودخانه شنا کنیم.
اگر در حال تحصیل هستید. اگر نسبت به درس علاقه تان کم شده است. اگر از آینده تان نگران هستید و اگر . . . به این وبلاگ خوش آمدید و آن را مطالعه کنید.

به مناسبت شروع بزرگ ترین رویداد فرهنگی کشور قصد دارم چند کتاب معرفی کنم. مطالعه ی این کتب می تواند افق ذهنی ما را گسترش دهد تا به مقوله ی اصلاحات چه در زندگی شخصی، چه در جامعه و خاصه نظام آموزشی بهتر بیاندیشیم. یادتان باشد ارتباط مستقیمی بین این کتب با موضوع بحث وجود ندارد بلکه این کتب کمک می کنند تا نمی شود ها و نمی توانیم های ذهنی مان کمرنگ شود.

  • سید علی موسوی

در قسمت قبلی در مورد اهمیت بیان محتوای درسی به شیوه ی جذاب و کاربردی نوشتیم و مثال هایی هم آوردیم.

  • سید علی موسوی
در مطلب قبلی یکی از مظاهر سبک زندگی غالب بر دانش آموزان و دانش جویان را به چالش کشیدیم و در خصوص تبری جستن از آن ها جمله ها نوشتیم و سخن ها گفتیم.

یقیناً عده ای با آن مخالف اند و عده ای دیگر برخی قضاوت های ما را افراطی قلمداد می کنند. در این پست قصد دارم از شما خواننده ی گرامی ( با هر نوع نگاهی که نسبت به پست قبلی دارید ) مهلتی بگیرم و توضیحاتی ارائه دهم؛ آن گاه شما مخیّر خواهید بود پس از مطالعه ی پست، قضاوت نهایی کنید.
  • سید علی موسوی

تا این جا به این نتیجه رسیده ایم که با وجود کاستی های نظام آموزشی فسادپرور (چون درش نه دنیا است و نه آخرت!) حاکم بر جامعه ی ما، ولی در اصل این خود ما هستیم که باید سرنوشت مان را تعیین کنیم و اتفاقاً این نقایص ما را نسبت به تغییر ، مصمم تر خواهد کرد.

  • سید علی موسوی

تا این جا سعی شد تا به مشکلات موجود در دانشگاه خاصه مشکلات دانشجویان و فارغ التحصیلان اشاره شود و اندکی هم علل آن ها را که مرتبط با نظام آموزشی بودند بررسی کردیم.

  • سید علی موسوی

در قسمت قبلی گفتیم مشکل بی کاری فارغ التحصیلان ناشی از عدم تناسب دروس دانشگاهی با نیاز های جامعه است و علت این عدم تناسب به فاصله گرفتن دانشگاه از جامعه باز می گردد چون دانشگاه دیگر حرف جامعه و صنعت و بازار کشور خودش را نمی فهمد.


می خواهم یکی از نتایجی که با دوستانم در طول چند سال تحصیل دستگیرمان شد برایتان بازگو کنم -  البته ارزش این نتیجه این بود که با تمام وجود آن را فهمیدیم و الا قطعاً همه شما قبلاً آن را جایی شنیده یا خوانده بودید.

  • سید علی موسوی

مسئله ی بی کاری فارغ التحصیلان یک درد جانکاه است. منظور من از بی کاری فقط علافی مطلق نیست. حتی کسی که در بازار کار غیر مرتبط با تخصص دانشگاهی اش مشغول است - از این نظر که در یافتن شغل مرتبط با رشته اش ناکام بوده - به عقیده ی من نوعی بی کار است. یعنی چند سال تحصیلش در دانشگاه فقط به گرفتن کاغذی به نام مدرک انجامیده و هیچ. فرقی نداشته که وی در چه رشته ای تحصیل کند، به هر حال درس هایی که خوانده به هیچ دردی نخورده است.

  • سید علی موسوی

امیدوارم تا این جا نسبتا با فضای فکری وبلاگ آشنا شده باشید.

در مطالب قبلی از ایراد های نظام آموزشی گفتیم. مراد من از عبارت نظام آموزشی صرفاً محدود به بخش نامه های وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست بلکه علاوه بر این ها مجموعه ی همه ی سیاست گذاران مربوطه، چه در وزارت علوم چه در دانشگاه ها و حتی اساتید را شامل می شود.

  • سید علی موسوی

چند وقت پیش به طور اتفاقی در شبکه ی چهار سیما برنامه ای را دیدم که با قصد داشت با حضور چند کارشناس و استاد دانشگاه به معضل بی کاری فارغ التحصیلان بپردازد. متأسفانه تمام میهمانان فقط به تکرار صورت مسأله بسنده کردند و اصلاً توان آسیب شناسی درست و حسابی را نداشتند.

  • سید علی موسوی

در مطلب قبلی گفتیم که نظام آموزشی حاکم بر دانشگاه دو ایراد بزرگ دارد. یکی این که اصرار بر تئوری صرف، علاقه ی دانشجو را نابود می کند. دوم این که مهارت های برگرفته از دانشگاه ما را در ورود به بازار کار یاری نمی کند.

 

این روز ها بار ها از رسانه های داخلی راجع به رتبه ی علمی ایران و پیشرفت غرور آمیز کشورمان در ارائه ی مقالات علمی می شنویم.

  • سید علی موسوی